این روزها بسیاری از مردم با پرسشی جدی روبهرو هستند:
«وقتی کار و کسب کوچک و بزرگ در رکود است و حتی هزینههای روزمره برای بسیاری از خانوارها سنگین شده، چگونه میتوان انتظار داشت بازار بورس، که نفسش به شماره افتاده، دوباره جان بگیرد؟»
پرسش بجاست؛ احساس ناامیدی از عملکرد گذشته بورس در میان بخشی از جامعه وجود دارد و همین بیاعتمادی، مانع بازگشت سرمایههای خرد و کلان به بازار شده است. با این حال، واقعیت اقتصادی کشور مسیری اجتنابناپذیر را پیش پای دولت و فعالان بازار گذاشته: دیر یا زود، ضرورت فروش داراییها از طریق بورس و مزایده، در صدر اقدامات قرار خواهد گرفت.
فشار بودجه و نیاز به درآمد فوری
امروز بخش عمده بودجه دولت به هزینههای جاری مانند حقوق پرسنل و بازنشستگان، پرداخت یارانهها و مخارج روزانه اختصاص دارد. بودجه عمرانی نهتنها محدود است، بلکه روند کاهش آن نیز ادامه دارد. با افزایش هزینهها، امکان کاهش یا توقف رشد حقوق وجود ندارد؛ فشار اجتماعی و اقتصادی مانع هرگونه تعدیل جدی است. در چنین شرایطی، دولت نیاز فوری به منابع مالی تازه پیدا میکند.
افزایش نرخ دلار، اگرچه ظاهراً به نفع درآمدهای صادراتی است، اما بههمزمان هزینههای داخلی را بالا میبرد و فشار بیشتری بر بازار و بودجه وارد میکند. در کنار آن، موانع صادرات، مشکلات فروش نفت و محدودیتهای بازگشت ارز، تأمین درآمد را به فرآیندی زمانبر و پرهزینه تبدیل کرده است.
محدودیت گزینههای جایگزین
- افزایش مالیات: بازار در رکود است و وصول مالیات از واحدهای اقتصادی دشوار؛ در بسیاری موارد صاحبان کسبوکار ترجیح میدهند فعالیت خود را تعطیل کنند تا زیان بیشتری نبینند.
- عرضه اوراق و وامدهی: ظرفیت این روشها محدود است و در شرایط فعلی، توان خرید اوراق توسط بازار نیز کاهش یافته.
بنابراین منابع داخلی باید از جایی تأمین شود که هم ارزشگذاری روشنی دارد و هم میتواند نقدینگی را جذب کند: داراییهای مولد.
چرا «بورس» بهترین ابزار است؟
سالهاست که روی بسیاری از شرکتهای دولتی سرمایهگذاری و کار شده است. عرضه این شرکتها در بورس، ضمن تأمین نقدینگی دولت، سرمایههای راکد مردم را وارد جریان تولید و تجارت میکند. اما این مسیر، پیششرطهایی دارد:
- قیمتگذاری جذاب و منطقی که خریداران بالقوه را ترغیب کند.
- تبلیغات هدفمند و اطلاعرسانی مؤثر درباره مزایا و فرصتهای سرمایهگذاری در بورس.
- عرضههای اولیه قوی و خوشچهره برای بازگرداندن فروشندگان سابق به بازار.
بازگشت سرمایههای فراری
مردمی که پس از افتهای شدید از بورس فاصله گرفتهاند، با مشاهده رشد دوباره شاخص، حس طمع و انگیزه کسب سود را تجربه میکنند. این «طمع اقتصادی» عاملی است که در گذر زمان، خاطره ضررهای گذشته را کمرنگ میسازد.
پولهایی که طی پنج سال اخیر در حسابهای بانکی، صندوقهای درآمد ثابت، بازار طلا و ارز رشد چندبرابری داشتهاند، در صورت خروج بازار از رکود، میتوانند دوباره به سمت بورس بیایند. مکانیزم آن ساده است: جذابیت سود، نقدینگی را راهی بازاری میکند که پتانسیل رشد دارد.
جمعبندی
بازار بورس علیرغم رکود فعلی، همچنان ظرفیت جهش دارد. همانطور که تنها با کاهش حجم معاملات، قیمتها در گذشته به نصف رسید، افزایش نسبی حجم معاملات میتواند مسیر معکوس را حتی سریعتر طی کند. سیاستگذاران باید این موضوع را جدی بگیرند؛ زیرا رونق دوباره بورس نهتنها به تأمین مالی دولت کمک میکند، بلکه اعتماد عمومی به بازار سرمایه را بازمیگرداند و چرخ اقتصاد را روانتر میسازد.