بحران پنهان بانک آینده

تاریخ انتشار:07 آبان 1404
مدت زمان خواندن: 6 دقیقه
تعداد بازدید ها: 103 بازدید

در ظاهر، ترازنامه‌ها فقط چند ستون عددند، اما پشت آن‌ها گاهی واقعیت‌هایی نهفته است که می‌تواند پایه‌های اقتصاد را بلرزاند. داستان بانک آینده دقیقاً یکی از همین موارد است؛ جایی که دارایی‌ها و بدهی‌ها دیگر با هم سازگار نیستند، و اختلاف آن نه فقط مشکل یک بانک، بلکه زنگ خطری برای کل نظام بانکی کشور است.

وضعیت واقعی بانک آینده

در نگاه اولیه، به نظر می‌رسد دارایی‌های بانک می‌توانند بدهی‌ها را پوشش دهند، اما واقعیت پیچیده‌تر است. بخش زیادی از این دارایی‌ها نقدشوندگی پایین دارند و بسیاری از طرح‌های بزرگ وابسته به شرایط بازارند. حتی اگر همه فروش‌ها انجام شود، بخش قابل‌توجهی از کسری همچنان باقی خواهد ماند. این یعنی جبران کامل زیان با فروش دارایی‌ها تقریباً ناممکن است.

 

سناریوی جبران با کمک بانک مرکزی

اگر بانک مرکزی وارد عمل شود و با خط اعتباری یا تزریق منابع نقدی کسری را پوشش دهد، در کوتاه‌مدت آرامش برقرار می‌شود اما در بلندمدت عواقب سنگینی دارد. ورود پول پرقدرت به سیستم بانکی، به سرعت نقدینگی را افزایش می‌دهد و فشار تورمی را بالا می‌برد. این‌گونه سیاست‌ها ممکن است به ظاهر بحران را حل کنند، اما عملاً آتش جدیدی زیر خاکستر اقتصاد روشن می‌کنند.

مدل ترکیبی؛ راهی محتاطانه اما پرهزینه

احتمالاً در نهایت بخشی از دارایی‌های بانک فروخته می‌شوند و بخشی از کسری از محل کمک مالی بانک‌های بزرگ‌تر یا بانک مرکزی جبران خواهد شد. این ترکیب شاید بتواند موقتاً اعتماد سپرده‌گذاران را حفظ کند، اما هزینه اصلی آن تورم ماندگار و کاهش ارزش پول ملی است. چنین وضعیتی نوعی تب مزمن اقتصادی ایجاد می‌کند؛ ظاهراً کنترل‌شده، اما طولانی و خسته‌کننده.

عمق بحران؛ فراتر از یک ترازنامه

موضوع فقط اعداد نیست. زمانی که نظام بانکی دچار بی‌اعتمادی عمومی شود، اثر آن به همه بخش‌ها سرایت می‌کند؛ از بازار ارز و طلا تا رفتار سرمایه‌گذاران خرد. بحران بانک آینده تذکر جدی است که سلامت مالی بانک‌ها، ارتباط مستقیمی با ثبات اقتصاد ملی دارد. هر اختلال در این بخش می‌تواند به افزایش هزینه تأمین مالی، کاهش اعتبار نظام بانکی و افت رشد اقتصادی منجر شود.

راه‌حل واقعی چیست؟

احیای ساختار بانکی کشور تنها زمانی ممکن است که زیان‌ها از محل دارایی‌های واقعی و سهام‌داران جبران شود، نه از خلق پول. در غیر این صورت، هزینه نجات یک بانک به شکل تورم عمومی بین همه مردم تقسیم خواهد شد. شفافیت در صورت‌های مالی، نظارت فعال و مسئولیت‌پذیری مدیران بانکی راه خروج از این چرخه نگران‌کننده است.

نتیجه گیری

این بحران شاید در ظاهر «داستان یک بانک» باشد، اما در واقع آزمون بزرگی برای سیاست‌گذاری پولی کشور است. انتخاب بین مسیر سخت اصلاح واقعی و مسیر آسان چاپ پول، به معنی انتخاب بین حفظ اقتصاد پایدار یا تغذیه تورم آینده است. آنچه امروز در ترازنامه بانک آینده دیده می‌شود، تنها اعداد نیستند؛ بلکه نشانه‌ای از چالشی است که می‌تواند تعریف اعتماد بانکی در ایران را دگرگون کند.

پربازدید ترین اخبار
1

” همستر کامبت ” ارزش وقت گذاشتن دارد؟

2

واکنش بازار ارزهای دیجیتال نسبت به اخبار تورم چه بود، آیا رالی در راه است؟

3

تعرفه‌های جدید آمریکا؛ تهدیدی جهانی، فرصتی برای بورس ایران؟

4

تاثیر مذاکرات ایران و غرب بر بازار ارز و طلا

5

چرا صندوق های طلا دیروز منفی بازگشایی شدند؟