بازارهای مالی نقش حیاتی در اقتصاد جهانی ایفا میکنند و دارای قواعد و قوانین مخصوص به خود هستند . این بازارها فرصت های سرمایهگذاری و معاملهگری را برای سرمایهگذاران و معاملهگران فراهم میکنند و به شرکتها امکان تامین مالی را میدهند.
بازارهای مالی شامل بازارهای سهام، اوراق بهادار، ارز و کالا میشوند و هر کدام دارای ویژگیها و ریسکهای خاص خود هستند.
برای موفقیت در بازارهای مالی، درک عمیقی از اصول و عوامل مؤثر بر قیمت داراییها لازم است.
تحلیلگران و سرمایهگذاران از روشهای مختلفی مانند تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادین برای پیشبینی حرکات قیمت استفاده میکنند. در این مقاله، ما به بررسی اولین قدم و مرحله از یادگیری بازارهای مالی یعنی تحلیل تکنیکال میپردازیم .
تحلیل تکنیکال چیست؟
یکی از انواع تحلیل در بازارهای مالی است که در آن با بررسی گذشته بازار و استفاده از حجم، الگوهای قیمتی، ابزارهای مخصوص و نمودارهای قیمتی به پیشبینی احتمالی قیمت و فرصتهای ایجاد شده در آینده بازار میپردازد .
در این نوع از تحلیل هر نموداری که دارای گذشته قیمتی باشد تحلیل پذیر است.
تحلیلگران فنی بر این باورند که فعالیتهای معاملاتی گذشته و تغییرات قیمت یک اوراق بهادار میتواند شاخصهای ارزشمندی از حرکات آتی قیمت اوراق بهادار باشد.
تحلیل تکنیکال ممکن است با تحلیل بنیادی که به جای الگوهای قیمتی تاریخی یا روند سهام، بر وضعیت مالی شرکت تمرکز دارد، در تضاد باشد.
تفاوت تحلیل تکنیکال با تحلیل فاندامنتال
در تحلیل تکنیکال ما با در نظر گرفتن گذشته بازار و همچنین با استفاده از ابزارها و انواع الگو های قیمتی به بررسی احتمالی قیمت در آینده بازار فرصتهایی که قرار است ایجاد شود را شناسایی میکنیم.
اما در تحلیل فاندامنتال ما با بررسی عوامل اقتصادی و درآمدی یک شرکت، ارزش ذاتی یک سهام، شرکت، ارز و یا کالا را که ارزشگذاری درستی روی آن صورت نگرفته است را محاسبه میکنیم .
اما اگر سرمایهگذاران و معاملهگران از تحلیل تکنیکال و بنیادی برای شناسایی فرصتهای ایجاد شده برای کاهش شکاف قیمتی بین ارزش منصفانه سهام و قیمت بازار آن استفاده کنند میزان ریسک و خطاهایی که ممکن است در پیشبینی قیمت رخ دهد بسیار پایین میآید.
با این حال، هر دو تکنیک موافقان و مخالفان خود را دارند.
به طور کلی تحلیل تکنیکال بیشتر برای معاملات و سرمایهگذاریهای کوتاه مدت مورد استفاده قرار میگیرد اما تحلیل فاندامنتال بیشتر برای سرمایهگذاریهای بلند مدت مورد استفاده قرار میگیرد .
همچنین تحلیل تکنیکال نیازمند آموزش و تحلیل قیمتی نمودارها میباشد در حالی که تحلیل فاندامنتال نیازمند جمعآوری اخبار از منابع مختلف است.
معایب و مزایای یادگیری تحلیل تکنیکال:
این نوع تحلیل را میتوان در هر نوع بازاری که دارای نمودار قیمتی است استفاده کرد.
همچنین سرعت و در عین حال سادگی این نوع تحلیل بر محبوبیت آن افزوده است که بیشتر بر اساس عرضه و تقاضا کار میکند که همین امر موجب افزایش بهرهوری و کاهش ریسک کمک میکند.
اما اگر بخواهیم در مورد معایب این نوع تحلیل بگوییم همانطور که پیشتر گفتیم پیشبینی قیمت بر اساس گذشته و یکسری از ابزارها صورت میگیرد و به صورت احتمالی قیمت را پیشبینی میکند و نیازمند صرف وقت، تجربه و هزینه برای یادگیری است از دیگر معایب این نوع تحلیل نادیده گرفتن عوامل بنیادی و خبری در بازار است.
انواع تحلیل تکنیکال
- پرایس اکشن کلاسیک
- پرایس اکش مدرن
- هارمونیک تریدینگ
- عرضه و تقاضا
- تحلیل زمانی
نمودارهای تحلیل تکنیکال
اگر بخواهیم تحلیل تکنیکال را شروع کنیم باید از ابزارها، الگوها، دادههای آماری و یا حتی گذشته سهامی را که قرار است مورد معامله قرار بدیم، استفاده کنیم.
بله نمودارها در تحلیل تکنیکال بسیار مهماند و نیاز است که با انواع آنها آشنا بشویم اما نحوه استفاده از این نمودارها بسته به نوع استراتژیها و اهدافی که نسبت به بازار داریم با هم فرق دارند در اینجا ما سه مورد از مهمترین و پرکاربردترین نمودارهای تحلیل تکنیکال را مورد بررسی قرار میدهیم
نمودار خطی (line chart)
نمودار خطی سادهترین روش برای نمایش دادههای قیمت است. عمدتاً برای روندهای بلندمدت استفاده میشود و برای تجزیه و تحلیل عمیق، نمودارهای دیگری لازم است.
نمودار میلهای (bar chart)
نمودارهای میلهای رایجترین انواع مورد استفاده در تحلیل تکنیکال هستند و اطلاعات ضروری را نمایش میدهند، از جمله قیمت افتتاحیه (قیمت باز شدن بازار) و قیمت بالا و پایین در یک دوره معاملاتی انتخاب شده.
نمودار کندلی (candlestick chart )
نمودارهای کندل استیک در میان معاملهگران محبوب هستند زیرا الگوهایی از جمله احساسات بازار و احساسات خریداران و فروشندگان را نشان میدهند.
به طور مشابه، نمودارهای میلهای همه اطلاعات یکسان از جمله باز و بسته شدن قیمت در یک دوره معاملاتی را نیز نشان میدهد .
در تصویر بالا شمع (candlestick) را میببینید که به رنگهای سبز و قرمز درآمدهاند که تفاوتهای بین قیمت باز و بسته شدن را نشان میدهند.
شمعهای قرمز نشان میدهند که بسته شدن کمتر از قیمت افتتاحیه بوده و خطوط سبز زمانی را نشان میدهند که قیمت باز شدن بیشتر از قیمت بسته شدن بوده است.
چارچوب زمانی (time frames)
از جمله مهمترین مواردی که بایستی در نمودار آن را قبل هر چیز دیگر تعیین و یا تنظیم کنیم، تایم فریم است.
تعیین دوره مناسب یا زمان باز و بسته شدن کندلها در نمودار برای تحلیل الگوها و استفاده از ابزارهای مخالف مورد استفاده قرار میگیرد .
بازههای زمانی مشاهده شده در نمودارها به نتیجه و نیازهای معاملاتی هر سرمایهگذار بستگی دارد در اینجا ما چند تا از بازههای محبوب بین معاملهگران و سرمایهگذاران را مورد بررسی قرار میدهیم:
- 5 دقیقه
- 15 دقیقه
- 1 ساعته
- 4- 4 ساعته
- روزانه
- هفته ای
- ماهانه
خلاصه ای از تاریخ تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکالی که امروز از آن استفاده میکنیم را مدیون شخصی به اسم چارلز داو هستیم که در قرن 18 میلادی در طی تلاشهای این شخص به شکلی که امروز مشاهده میکنیم دیده میشود.
ویلیام پی همیلتون(William P. Hamilton)، رابرت ریا(Robert Rhea)، ادسون گلد(Edson Gould) و جان مگی(John Magee) بیشتر به مفاهیم نظریه داو کمک کردند که به شکلگیری پایه آن کمک کردند. داو در این نظریه سه اصل اساسی و پایه را معرفی کرد:
1-همه چیز در قیمت لحاظ میشود.
2-تغییرات قیمت تصادفی نیست.
3-تاریخ تکرار خواهد شد.
اگر بخواهیم به طور کلی سه اصل داو را خلاصه کنیم به این تعریف میرسیم :
تحلیل تکنیکال معتقد است که تمام اطلاعات اساسی از قبل در قیمت بازار منعکس شده است، اما متغیرهای دیگر، مانند احساسات بازار، میتوانند بر قیمتگذاری تاثیر بگذارند. به عنوان مثال، در بازارهای مالی، الگوهای خاصی در رفتار معاملاتی سرمایهگذاران ممکن است در طول زمان شروع به تکرار کنند. که با شناسایی اینگونه رفتارها میتوانیم آینده قیمت را پیشبینی کنیم.
ابزارها و الگوهای قیمتی
ابزارها و الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال یکی از مهمترین قسمتهای تحلیل تکنیکال هستند و تقریبا اکثر استراتژیهایی که برای معامله و سرمایهگذاری از آنها استفاده میشود توسط این ابزارها و الگوها ساخته شده یا ساخته میشود.
این سیگنالها (نقاط ورود و خروج) میتوانند به سرمایهگذاران کمک کنند تا حرکتهای آتی قیمت را بهطور دقیق پیشبینی کنند و بدانند که آیا باید داراییهای خود را بخرند، نگه دارند یا بفروشند. بهعلاوه، شاخصهای فنی معمولاً برای به دست آوردن اطلاعات اضافی در ترکیب با الگوهای نمودار اصلی استفاده میشوند که روی دادههای نمودار قرار میگیرند تا پیشبینی کنند که قیمتها به کجا ممکن است حرکت کنند.
تحلیل تکنیکال برای تریدر شدن
مطمئنا این اشتباه است که بگوییم تحلیل تکنیکال برای تبدیل شدن به یک تریدر سوده کافی است و اشتباه اکثر تریدرهای تازه کار هم همین است اما برای تبدیل شدن به یک تریدر سوده یادگیری تحلیل تکنیکال تنها یک قدم است و ما بایستی مسائل دیگر مثل تحلیل بنیادی، مدیریت سرمایه، روانشناسی تریدر نوع معاملات و بسیاری از چیزهایی که در یک ترید تاثیر گذارند را هم مورد بررسی قرار دهیم تا بتوانیم به یک تریدر سوده تبدیل شویم و بقای خود را در بازار تضمین کنیم.